اهنگ رضا رامیار آدم سنگی
Music Reza Ramyar Adam Sangi
متن اهنگ آدم سنگی رضا رامیار
****
Text Music Reza Ramyar Adam Sangi
♫♫♫♫
حالم خوش نیست توهم مزاق دله بیچاره ی منو کشتی
خدا چند روز میشه که چشماشو ندیدم
این گلهایی که دوتایی باهم چیدیم تو دست من خشکید
دل من با تو میخندید چشام برق داشت عشق من عاشق خنده هام فرق داشت
♫با همه دنیا آره اون فرق داشت♫
♫ساعت لعنتی برگردی عقب ای کاش♫
تو برس به داد این دلی که بی تو آروم نیست
تو همون ساحلی که قدم زدی خنده هام اون نیست
تو که قل دادی نزاری این چشا بی تو بمونن خیس
آره بار ببار تو یادته دستام که میلرزید..
بغلم میکرد و میگفت تا من اینجام از چی میترسی
تو کجایی به سرش اومد دلم از هر چی میترسی
دیوونه میشدم عاقل میشدی..
عاشق که کردی و بی رحم تر شدی..
بزار برقص دل بساز قلب تو آواره میشدم تو راهی میشدی
♫عکساتو میبینم چشماتو میبندم♫
♫دستاتو میگیرم با گریه میخندم♫
ببین توی خوابم تنهات نمیزارم آدم سنگی نامرد
هنوز دوست دارم ..
تو برس به داد این دلی که بی تو آروم نیست
تو همون ساحلی که قدم زدی خنده هام اون نیست
تو که قل دادی نزاری این چشا بی تو بمونن خیس
♫آره بار ببار تو یادته دستام که میلرزید♫
بغلم میکرد و میگفت تا من اینجام از چی میترسی
تو کجایی به سرش اومد دلم از هر چی میترسی
♫♫♫♫
تکست آدم سنگی رضا رامیار
♫♫♫♫
حالم خوش نیست توهم مزاق دله بیچاره ی منو کشتی
خدا چند روز میشه که چشماشو ندیدم..
این گلهایی که دوتایی باهم چیدیم تو دست من خشکید
دل من با تو میخندید چشام برق داشت عشق من عاشق خنده هام فرق داشت
♫با همه دنیا آره اون فرق داشت♫
♫ساعت لعنتی برگردی عقب ای کاش♫
تو برس به داد این دلی که بی تو آروم نیست
تو همون ساحلی که قدم زدی خنده هام اون نیست
تو که قل دادی نزاری این چشا بی تو بمونن خیس
آره بار ببار تو یادته دستام که میلرزید..
بغلم میکرد و میگفت تا من اینجام از چی میترسی
تو کجایی به سرش اومد دلم از هر چی میترسی
♫دیوونه میشدم عاقل میشدی♫
♫عاشق که کردی و بی رحم تر شدی♫
بزار برقص دل بساز قلب تو آواره میشدم تو راهی میشدی
عکساتو میبینم چشماتو میبندم
دستاتو میگیرم با گریه میخندم
ببین توی خوابم تنهات نمیزارم آدم سنگی نامرد
هنوز دوست دارم ..
تو برس به داد این دلی که بی تو آروم نیست
تو همون ساحلی که قدم زدی خنده هام اون نیست
تو که قل دادی نزاری این چشا بی تو بمونن خیس
آره بار ببار تو یادته دستام که میلرزید..
بغلم میکرد و میگفت تا من اینجام از چی میترسی
تو کجایی به سرش اومد دلم از هر چی میترسی
لطفا نظر خود را بنویسید